کافه حیران

شبیه عاشقانه های در به در

کافه حیران

شبیه عاشقانه های در به در

عاقبت از ظلم و جور بلاگفا به تنگ آمدیم و دست سر و همسر خویش گرفتیم و از آن قدیم خانه مان بدینجا فرود آمدیم! و از آنجایی که خداوند در سوره چندم آیه فلان فرموده ؛براوو مهاجرین! برید که دارمتون!؛ از این کرده خویش نه تنها پشیمان نیستیم بلکه به شدت بر خود میبالیم (به صورت جفت بال!)! امید که بار نحوست خویش را پشت در این خانه جا گذاشته باشیم و به حق این روز عزیز (فردای روز قدس!) اینجا برایمان آمد داشته باشد! 
ضمنا نظر به درخواستهای بیشمار (کی به کیه! اینهمه تو مملکت خالی میبندن اینم روش!) اندک اندک دم پستهای بی مقدار خویش را گرفته و به سوی این وبلاگ میکوچانیم و فقط میماند کامنتها که آنها را نمیتوانیم بیاوریم و شرمنده شان میشویم! چاره ای نیست که به خدا بسپاریمشان و با چشمانی اشکبار همانجا رهایشان کنیم! 
.
.
.
پی موش مردگی نوشت! : آنهایی که با این خانه آشنایی دارند بیایند و قلقهای آن را به ما بیاموزند که حقیقتا ما اینجا غریبیم آقا!...
حیران
۲۱ تیر ۹۴ ، ۰۵:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر